بر تخت دلم نشسته شاهی


شاهی و چگونه شاه ماهی

قدسی ملکی ملک صفاتی


عالی قدری جهان پناهی

بر دست گرفته جام باده


مستانه نهاده کج کلاهی

جان بنده و عقل خادم از


دل تختی و عشق پادشاهی

ما راه روان کوی عشقیم


به زین نرود کسی به راهی

گوئی که ز باده توبه کردی


هرگز نکنم چنین گناهی

درخدمت سید خرابات


جاهی دارم چگونه جاهی